در ۱۲ فوریه ۱۹۹۹، خبر دستگیری قاتل آدمخوار دیوانهای در ونزوئلا مانند یک بمب ترکید. مطبوعات، به سرعت این مرد دیوانه را به عنوان اولین قاتل سریالی کشور ونزوئلا معرفی کردند. «دورانگل وارگاس گومز»، از یک آدم بیکار و تنبل تبدیل به یک هیولا شد که تا به امروز به عنوان تنها آدمخوار ونزوئلا شناخته میشود. با مجله دلتا همراه باشید.
تولد یک آدمخوار
او در یک خانواده کشاورز به دنیا آمد اما به دلیل فقر خانواده مجبور شد مدرسه را بعد از اتمام دوران ابتدایی ترک کند و از آن زمان به بعد بود که شروع به انجام سرقتهای کوچک از مزارع اطراف محل زندگیشان کرد و چندین بار به خاطر دزدیدن مرغ، گاو و چیزهای دیگر دستگیر شد و به زندان افتاد.
در سال ۱۹۹۵ جسد دو مرد پیدا شد که قاتل دست و پای این اجساد را کنده بود و ناپدید شده بودند، دوست صمیمی یکی از قربانیان شهادت داد که دوستش را آخرین بار با مردی دیده است.
در نهایت کارآگاه «گوئرروآنتونیو لوپز» بعد از شناسایی چهره مرد توسط دوست مقتول، مظنون اصلی این ماجرا را بازداشت کرد. مجرم کسی نبود جز دورانگل که بعد از دستگیری اعتراف کرد با دست و پاهای ناپدیدشده مقتولان برای خودش غذایی درست کرده و آن را خورده است.
روانشناسان تشخیص دادند دورانگل به اختلالات روانی مبتلاست و به همین دلیل بعد از دستگیری، او در تیمارستان بستری شد.
دیوانهای در خیابان
بعد از گذشت دو سال از بستری شدن دورانگل در تیمارستان، او دوباره مورد ارزیابی روانی قرار گرفت و روانشناسان تایید کردند که او مشکلی ندارد و سلامتی روانیاش را به دست آورده و دیگر تهدیدی برای جامعه محسوب نمیشود، اما واقعیت چیز دیگری بود، به هر حال دورانگل در سال ۱۹۹۷ از تیمارستان روانی بیرون آمد و آزادانه وارد جامعه شد.
اولین کاری که این قاتل روانی بعد از آزادشدن انجام داد این بود که به سراغ کسی که او را دو سال پیش شناسایی و دستگیر کرده بود رفت و به فجیعترین شکل این کارآگاه زیرک را کشت و او را خورد.
دورانگل سپس به شهری دیگر نقل مکان کرد و در آن جا مثل یک ولگرد زندگی تازهای را شروع کرده و جنایات جدیدی را آغاز کرد.
از شکار تا خوردن
به گفته پلیس، دورانگل کلبهای کوچک در یک مزرعه اجاره کرده بود که از آنجا تنها برای مخفی کردن اجساد قربانیانش استفاده میکرد و خودش بیشتر ترجیح میداد که درون تونل تاریک و باریکی که در زیر پل درست کرده بود زندگی کند.
او طعمه را از قبل شناسایی میکرد و زیر نظر میگرفت تا از سلامتی جسمی آنها مطمئن شود. سپس در یک فرصت مناسب به وسیله یک لوله آلومینیومی باریک و توخالی، تیرهای کوچکی که آغشته به مواد بیهوش کننده بودند را با فوت کردن درون لوله فلزی به سمت قربانیان خود پرتاب میکرد تا آنها را بیهوش کند سپس آنها را تکه تکه کرده و درون دیگ بزرگی میانداخت و همراه با گیاهان عجیب و غریب غذایی تهیه میکرد و استخوانها و همچنین لوازم قربانیان را درون کلبهاش نگهداری میکرد.
عقیده عجیب او
دورانگل هیچ پولی برای خرید یخچال نداشت تا بتواند گوشت قربانیان خود را در آن ذخیره کند بنابراین هر هفته فقط دو نفر را میکشت تا از گوشت آنها غذا تهیه کند.
البته خود دورانگل نیز عقیده داشت که گوشت تازه بسیار مفیدتر و سالمتر از گوشت یخ زده است پس چرا باید حالا که میتوانست گوشت تازه بخورد پولی بابت خرید یخچال برای فریزکردن گوشت قربانیانش خرج کند.
این قاتل آدمخوار اکنون در بخش انفرادی یک زندان تحت درمان است.
پیشنهاد مطالعه: مطلب مرگ در این فستیوال حتمی است! را مطالعه کنید.